اصطلاحات زبان انگلیسی ۷۷
77
bring about |
باعث شدن |
His folly has brought about his ruin. |
حماقت او باعث نابودیاش شده است. |
در اینجا about حرف اضافه نیست، بلکه قید است. ممکن است دو جزء این اصطلاح از هم جدا شوند: bring … about. در ضمن، این اصطلاح به معنای «ایجاد کردن» هم هست:
We are willing to bring about an international alliance. |
مایلیم که یک اتحاد بینالمللی برقرار کنیم. |
well done ghasemkiani, once again!